اتاق شلخته من

یه وبلاگ باحال برای همه سنین

این بار که امدی...

دستانت را روی قلبم بگذار

ببین..

با دیدنت قلبم

نمی تپد....

میلرزد....

 

نوشته شده در سه شنبه 23 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 23:59 توسط ساناز خانمی| |

به یاد می آورم لحظه های فراز را که :

صدای او اعتبارم می بخشید

و لحظه های نشیب را که اعتمادم

به یاد می آورم افرای افراشته ای را ، به یاد می آورم مادرم را . . .

نوشته شده در یک شنبه 8 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 15:42 توسط ساناز خانمی| |

زیباترین لذت های دنیا که باعث خر کیف شدن آدم میشه :

1. از خواب پاشی بعد ببینی 1 ساعت دیگه هم میتونی بخوابی !!!


2. وقتی دست تو جیبه لباسه قدیمیت میکنی و ببینی توش یه مقدار پوله ؟!!!


3. اونی که تو فکرشی همون لحظه بهت بزنگه !!!!!


4. وقتی که فکر میکنی امرن تو امتحانت 10 هم نمیگیری ، اما 18 میشی

نوشته شده در سه شنبه 29 اسفند 1391برچسب:,ساعت 11:45 توسط ساناز خانمی| |

نوشته شده در سه شنبه 29 اسفند 1391برچسب:,ساعت 11:30 توسط ساناز خانمی| |

 

لپ تاپ رو پامه دارم باهاش کار میکنم بابام اومده تو اتاقم میگه لپ تاپت روشنه؟ میگم پـــ ن پـــ رو زمین داشت گریه میکرد گذاشتمش رو دلم آروم بگیره! بعد بش میگم: کاری داری باش مگه؟ میگه پـــ ن پـــــ صدا گریه اش تا تو اتاق من میومد اومدم بهت بگم گناه داره بغلش کن!!!

 

********************************

بابام با چکش به جای میخ زده به دستم از درد دو متر رفتم آسمون اومدم پایین … تازه میپرسه خورد به دستت؟ پـــ ن پـــ یاد گل خداداد عزیزی به استرالیا افتادم، دیگه نتونستم خودمو کنترل کنم، عجب گلی بود عجب گلی…!

 

********************************

یارو با موتور زده بهم ….خوردم زمین سرم شکسته داره خون میاد اومده میگه: سرت داره خون میاد؟ پـــ ن پــــــ من خودنویسم جوهرم پس داده!!

 

********************************

به داداشم میگم سر رات داری میای یه لیوان آبم بیار بهم میگه: تشنته؟ میگم: پـــ ن پـــــ من آن گلبرگ مغرورم که می میرم ز بی آبی ولی با منت و خواری پی شبنم نمی گردم!!

 

********************************

زنگ زدم عکاسی نوبت بگیرم واسه عکس گرفتن، دختره گوشی رو برداشته، میگم ببخشید خانم امروز وقت خالی کی دارید؟ میگه واسه عکس گرفتن؟ پـــ ن پـــ واسه اینکه با خونواده خدمت برسیم!!! بعد میخنده میگه ۶ وقت داریم. بهش میگم قبل از ۶ هم کسی نوبت داره؟ میگه پـــ ن پــــ امروز رو کلا واسه شوهر آیندم خالی کردم.

 

********************************

(منو داداشم دو قلوییم) در حال قدم زدن بودیم داداشم چند متر جلوتر از من راه میرفت یارو اول داداشمو دید اومد جلوتر منو دید, رنگش پرید. برگشت گفت دو قلویید گفتم: پــــ ن پــــ اجسام از آنچه در آینه می بینید به شما نزدیک ترند.

 

********************************

رفتم پمپ بنزین به یارو میگم ۲۰ تا بزن. میگه ۲۰ لیتر؟ پـــ ن پــــ ۲۰ تا قاشق چای خوری!!

 

********************************

به دوستم میگم فهمیدی مریم جدا شد؟؟؟ میگه از شوهرش؟؟؟؟؟ پـــ ن پــــ چسبیده بود کف ماهیتابه کفگیر زدم جدا شد!

 

********************************

از دل درد دارم میمیرمو جلوی دستشویی دارم پیچ و تاب میخورم. بعد ۲ ساعت یارو اومده بیرون میگه دستشویی داری؟؟ میگم پـــ ن پـــ دیدم فضای مناسب و دلبازیه اومدم موج مکزیکی تمرین میکنم.

 

********************************

به دوستم گفتم برو بالا نردبون چراغ و ببند گفت بچرخونمش؟ پـــ ن پــــــ تو نگهشدار من نردبون و میچرخونم!

 

********************************

رفیقم اسم خانومم رو توی شناسنامه دیده. میگه: زنته؟ میگم: پـ ن پـ ، دختر همسایس اسمش تو شناسنامه باباش جا نشده اینجا زدن گم نشه!!

 

********************************

داداشم میخواد ببینه چند کیلوه، میگه برم رو ترازو؟! میگم: پـــ ن پـــ ، کلیک راست کن رو خودت، برو تو پروپرتیز ببین چند کیلویی!!! تازه میخنده میگه: احمق جون اگه موسو رو خودم نگه دارم مینوسه چند مگم!!!

 

********************************

دوستم در یخچالو باز کرده, دیده هیچی توش نیس, میپرسه: واقعا خالیه!؟ میگم پــ ن پـــ هیدنشون کردیم که غریبه ها نبیننشون!!

********************************

میگن کریستف کلمب وقتی رسید به امریکا سرش رو از پنجره کشتی کرد بیرون از یه سرخ پوست پرسید داداش اینجا آمریکاست؟ سرخ پوسته گفت پـــ ن پـــ ژاپونه، ما هم چون شلوار پامون نیست از خجالت قرمز شدیم!

 ******************************** 

دارم رو تردمیل عینه خر میدووم یارو میگه اینجوری میدویی لاغر کنی؟؟ میگم پـــ ن پــــ دارم واسه نقش آفرینی تو سری جدید میگ میگ آماده میشم…!!

 ********************************

 

از دستشویی اومدم بیرون، همکارم منتظر وایستاده منو دیده میگه، تو بودی تو دستشویی؟ میگم پـــ ن پــــــ سه نفر دیگه هم هست، من اول شدم!

 

********************************

 

رفتم سر یخچال به مامانم میگم موز خریدی؟ میگه پـــ ن پــــــ خیاره تو زعفرون خوابوندم.

 

********************************

دوستم زنگ زده خونمون بهم میگه فردا میای دانشگاه جزوه هارو بیار… مامانم میگه دوست دانشگاهیت بود؟… پـ ن پـ دوست زمون جنگ بود تو عملیات والفجر ۸ … نقشه ی عملیات رو میخواست ببینه!

 

********************************

دوستم پریده تو استخر داد میزنه میگه شنـــا کنم؟
میگم پـــ ن پـــــــ بزار آهنگ تـایتـانیک بزارم آروم غرق شو..!

 

********************************

اومده تو اتاق، قاب عکس رو دیوار و دیده میگه: وای داداشتــــــــــــه؟؟؟ میگم: آره. میگه: عکسشـــــــــــــه؟؟؟
میگم پـــ ن پـــــــ خودشه، گذاشتمش رو دیوار با دمپایی کوبیدم رو صورتش، چسبیده به دیوار!!!

 

******************************** 

داریم بازیه بارسا و رئالو نیگا میکنیم، دوستم پای تلویزیون خوابش برده بود، مسی که گل رو زد همه پریدن تو هوا و خوشحالی کردن؛ یه دفعه دوستم از خواب پرید و گفت چرا خوشحالین؟ گل شد؟
گفتم پـــ ن پـــــــ ، خرمشهر آزاد شد!!

 

********************************

 

سگم رو بردم پیش دامپزشک، منشیش میگه سگتون مریضه؟
میگم پـــ ن پـــ خودم هاری گرفتم سگم گفت آشنا داره منو آورد اینجا معالجه کنه.

 

********************************

دارم سبزی خورد می کنم … دستم بریده … میگم مامان چسب داری؟ میگه دستتو بریدی؟!
پـــ ن پـــــــ می خوام کارم تموم شد دوباره سبزیارو بچسبونم

 

********************************

داره با سرعت 150 تا میره. بهش میگم آروم برو اینجا دوربین داره
میگه دوربین کنترل سرعت؟
پـَـ نـَـ پـَـ دوربین عکاسی گذاشتن از ماشینا عکس میگیرن میذارن تو فیسبوک تگ هم میکنن. آروم برو عکسمون خوب بیفته


***************************

به مامانم میگم:نمیخای واسه ما آستین بالا بزنی؟میگه:پسرم زن میخوای؟گفتم : پـَـ نـَـ پـَـ گفتم آستیناتو بالا بزنی با هم مچ بندازیم ببینیم کی قوی تره


***************************

رفتم تو ماهی فروشی به فروشنده می گم :آقا یه ماهی قزل آلا بدین.میگه : واسه خوردن میخای؟میگم: پـَـ نـَـ پـَـ اومدم واکسن هاری و کزازشو بزنم و برم


***************************

با دوستم رفتیم کشتارگاه میگه:اه اه اینجا چه بوی گوسفندی میاد.گفتم: پـَـ نـَـ پـَـ میخواستی بوی اش رشته بیاد.


***************************

به بابام میگم :بابا پول داری؟میگه پول می خای؟میگم : پـَـ نـَـ پـَـ میخواستم ببینم اگه پول نداری بهت بدم که وختی رفتی خونه جولو زن و بچت شرمنده نشی

***************************

تو اوتوبان گشت نا محسوس یه ماشینو گرفته بود.راننده ماشینه به پلیسه میگه :می خای جریمم کنی؟ پلیسه میگه: پـَـ نـَـ پـَـ بادو تا همکارام میخاستیم حکم بازی کنیم یه یار کم داشتیم گفتیم مزاحم شما بشیم



****************************
 

دوستم گفت: اگه با گوشی برم تو اینترنت از شارژم کم میشه؟ گفتم: پـَـ نـَـ پـَـ از ذخیره ارزی کشورهای عضو اپک کم میشه



***************************

داییم ما رو برای یه پک قیلون دعوت میکنه باغ سیب مال بکی از رفقاش.. مامانم میگه حالا میخواین قیلون بکشید؟؟؟؟ میگم پـَـ نـَـ پـَـ اومدیم سیباشونو دستمال بکشیم!

***************************

واسه دوستم عکس ایمیل کردم زنگ زدم میگم فرستادمش واست . میگه یعنی الان تو ایمیلمه؟ پـَـ نـَـ پـَـ الان دم در خونتونه ولی دستش به زنگ نمیرسه درو بزن بیاد بالا

***************************

ممیز ایزو اومده رفته تو سالن تولید کنار دستگاه تراش از اپراتورش میپرسه شما تراشکارین؟ پـَـ نـَـ پـَـ مدیر عامل اوقات بیکاریش میاد کمک بچه ها

 

نوشته شده در پنج شنبه 24 اسفند 1391برچسب:,ساعت 13:15 توسط ساناز خانمی| |

آهای روزگار 

درست است که من 

راه های نرفته زیاد دارم 

اما خودت هم میدانی 

با تو زیاد راه آمده ام 

پس کاری کن 

که ما در کنار هم 

عاشقانه نفس بکشیم

دوری وجدایی بس است

 

نوشته شده در پنج شنبه 24 اسفند 1391برچسب:,ساعت 13:3 توسط ساناز خانمی| |

من در سرزمینی زندگی می کنم

که

دویدن سهم کسانی است که نمی رسند 

و رسیدن حق کسانی است که نمی دوند .

این دنیای كثیف لعنتی عشق هم دارد !!!!

نمی بینی نام مجنون را بر بیدی نهاده اند

كه بر سر هر خیابان با باد هر هوسی می لرزد

نوشته شده در پنج شنبه 24 اسفند 1391برچسب:,ساعت 13:0 توسط ساناز خانمی| |

نوشته شده در پنج شنبه 24 اسفند 1391برچسب:,ساعت 12:47 توسط ساناز خانمی| |

پانصد سال پس از خلقت آدم:

با یه دونه دامن از اون چینی خال پلنگی ها میری توی غار بلند داد می زنی : هاکومبا زانومبا(یعنی من موقع زنمه)بعد میری توی غار پدر و مادر دختره. با دامن چین چینی جلوت نشسته اند و می گن:از خودت غار داری؟دایناسور آخرین مدل داری؟بلدی کروکودیل شکار کنی؟ خدمت جنگ علیه قبیله ادم خوارها رو انجام دادی؟بعد عروس خانم که اون هم از این دامنای چین چینی پوشیده با ظرفی که از جمجمه سر بچه دایناسور ساخته شده برات چای میاره و تو می ریزی روی خودت.


دو هزار و پانصد سال بعد از خلقت آدم:
انسان تازه کشاورزی را آموخته.وقتی داری توی مزرعه به عنوان شخم زدن زمین عمل می کنی با دیدن یه دختر متوجه میشی که باید ازدواج کنی.برای همین با مقدار زیادی گندم به مزرعه پدر دختره میری .اونجا از تو می پرسند:جز خودت که اومدی خواستگاری چند تا خر دیگه داری؟چند متر زمین داری؟چند تا خوشه گندم برداشت می کنی؟ آیا خدمت در لشگر پادشاه رو به انجام رسانده ای؟
بعد عروس خانم با کوزه چای وارد میشه و شما هم واسه اینکه نشون بدی خیلی هول شدید تمام کوزه رو روی سرتون خالی می کنید.


ده سال قبل:
شما پس از اتمام خدمت مقدس سربازی به این نتیجه می رسید که باید ازدواج کنید و از مادرتان می خواهید که دختری را برایتان انتخاب کند.در اینجا اصلا نیازی نیست که شما دختر را بشناسید چون پس از ازدواج به اندازه کافی فرصت برای شناخت وجود دارد.در ضمن سنت چای ریزون کماکان پا بر جاست.


هم اکنون:
به دلیل پیشرفت تکنولوژی در حال حاضر شما به آخرین نسخه یاهو مسنجر احتیاج دارید.البته از"ام اس ان" یا "آی سی کیو"هم می توانید استفاده کنید ولی انها آیکنهای لازم برای خواستگاری را دارا نمی باشند . پس از نصب یاهو مسنجر به یک روم شلوغ رفته هر اسمی که به نظرتان زیباست "اد" می کنید و با استفاده از آیکنهای مربوطه خواستگاری را انجام می دهید . البته یاهو قول داده که نسخه جدید دارای امکانات ازدواج و زندگی مشترک نیز باشد.

 

نوشته شده در چهار شنبه 23 اسفند 1391برچسب:,ساعت 18:19 توسط ساناز خانمی| |


Power By: LoxBlog.Com